مهران، شهری با هزار درد بیدرمان!

✍️مریم چراغیان
در سالهای اخیر، مهران همواره یکی از پرترددترین مرزهای کشور در ایام اربعین بوده است. مسئولان ملی و استانی بارها و بارها از این مرز بازدید کردهاند، تصمیمگیریهای متعددی برای توسعه جاده، زیرساختهای حملونقل و امور گمرکی گرفته شده و در بسیاری از این حوزهها پیشرفتهای قابل قبولی نیز حاصل شده است.
اما در این میان، یک مسئله حیاتی همچنان نادیده گرفته شده و یا بصورتی کمرنگ به آن پرداخته شده است : درمان و سلامت شهروندان و زائران.
مهران میتوانست و هنوز هم میتواند، به یکی از قطبهای درمانی غرب کشور و حتی منطقه تبدیل شود. فاصله نزدیک آن با مرز، ظرفیت پذیرش بیماران عراقی و حضور میلیونها زائر طی سال، دلایلی کافی برای توجیه احداث یک بیمارستان تخصصی و یا مرکزی مجهز برای درمان بیماران خاص در این شهر است.
با این حال، نه تنها برای زائران امکانات پزشکی قابل قبولی فراهم نشده، بلکه شهروندان خود مهران نیز برای سادهترین خدمات درمانی باید به ایلام یا تهران سفر کنند.
بسیاری از بیماران خاص، از جمله مبتلایان به سرطان، هر ماه با نگرانی از نبود اتوبوس و شرایط نامطلوب مسیر، راهی پایتخت میشوند. اضطرابی که پیش از شیمیدرمانی، خود یک بیماری و رنج مضاعف است.
درخواست تأسیس یک بیمارسرا برای بیماران ایلامی در تهران، در پاسخ به خدمتی که در طول سال به صورت رایگان به زوار می شود، مدتهاست که از سوی خانوادههای درگیر درمان مطرح شده، اما هنوز اقدامی جدی در این زمینه صورت نگرفته است.
در شهری مانند مهران، که میتواند پذیرای بیماران عراقی باشد و هزینههای درمان را با ارزآوری جبران کند، چرا نباید زیرساختی حتی در سطح یک کلینیک تخصصی برای بیماران خاص وجود داشته باشد؟ اگر همین مرز در استانهایی مانند قزوین یا اصفهان قرار داشت، امروز مهران به یک شهر بینالمللی سلامت تبدیل شده بود.
امید است که این روزها از فرصت اربعین، صرفاً برای عبور بی حاشیه ی زائران استفاده نشود،بلکه مطالبه گری مسئولان در خصوص سلامت مردم، حفظ شأن و کرامت شهروندان و زائران نیز بخشی از این واقعه عظیم شود.
اگر هر سال درصدی از اعتبارات اربعین به این امر اختصاص می یافت، یک جوان مهرانیِ ورزشکار، بخاطر رنج نبود محلی برای اقامت و هزینه های بالای درمان سرطان در تهران، خودکشی و مرگ خودخواسته را برای رهایی از رنج بیماری انتخاب نمی کرد.
اتفاق تلخی که طی روزهای اخیر رخ داد و سبب شد به این بهانه،این یادداشت منتشر شود…