وقتی فرزندآوری در سایه ناامنی اقتصادی محال میشود

✍️مریم چراغیان
این روزها هر جا صحبت از کاهش جمعیت و پیری کشور میشود، انگشت اتهام به سمت مردم است. میگویند چرا بچه نمیآورید؟ کشور دارد پیر میشود!، اما کسی از مردم نمیپرسد: چرا باید بیاورند؟
مردم درگیر گذران زندگی روزمرهاند. قیمتها بیثبات است. شیرخشک در بسیاری از داروخانهها نایاب شده، واکسن برخی بیماریها پیدا نمیشود، پوشک و لباس کودک با نرخ دلار بالا و پایین میرود، و حتی نوبت وام فرزندآوری را باید دو سال در صف منتظر ماند! وعدهها یکی پس از دیگری یا تحقق نیافتند یا در پیچوخم بروکراسی گم شدند. دیگر کسی به وعدهها دل نمیبندد.
در این شرایط، خانوادهها حق دارند از آینده بترسند. ترس از آیندهای که فرزندشان در آن نه امنیت اقتصادی دارد، نه آموزش با کیفیت، نه سلامت تضمینشده، و نه چشماندازی برای زندگی بهتر.
فرزندآوری نیازمند امید است. امید به آیندهای که در آن فرزند، باری بر دوش خانواده نیست، بلکه فرصتی برای رشد، امنیت و شکوفایی است. اما امروز، مردم عطای این شعارها را به لقایش بخشیدهاند. آنقدر درگیر تأمین نان شب هستند که دیگر رمقی برای آوردن یک جان تازه به دنیا ندارند.
واقعیت آن است که برای ایجاد تحول در روند جمعیتی کشور، قبل از هر چیز باید اعتماد عمومی را احیا کرد. مردم باید باور کنند که حمایتها واقعی است، نه شعاری و نمایشی. وقتی کوچکترین وعدهها، از تأمین شیرخشک گرفته تا تزریق واکسن، با تأخیر، نایابی یا تحقیر همراه است، چه جای اعتمادی میماند برای برنامههای بلندمدت جمعیتی؟ احیای اعتماد، با صداقت، عملگرایی و شفافیت ممکن است؛ نه با تبلیغ و دستور.
از سوی دیگر، خانوادهها تنها در صورتی تصمیم به فرزندآوری میگیرند که بدانند حداقلهایی از امنیت اقتصادی برایشان مهیاست. یعنی وقتی میبینند درآمدشان کفاف هزینههای ضروری کودک را میدهد، وقتی برای وام ناچیز کودک نیاز نیست ماهها در صف بایستند، وقتی با هر بار مراجعه به داروخانه یا درمانگاه با جمله «نیست» مواجه نمیشوند. بنابراین، سیاستهای حمایتی اگر واقعی باشند، باید در زندگی روزمره خانوادهها لمس شوند، نه در بنرهای تبلیغاتی یا سخنرانیهای رسمی.
اشتغال پایدار و مسکن قابل دسترس دو نیاز جدیاند که بدون تأمین آنها، جوانان حتی به ازدواج هم فکر نمیکنند، چه برسد به فرزند دوم و سوم. در وضعیتی که ناامنی شغلی بیداد میکند و سقف اجارهها کمرشکن شده، سخن گفتن از افزایش جمعیت چیزی جز فرافکنی نیست. مسئولان اگر دغدغه جمعیت دارند، باید ابتدا دغدغه معیشت را حل کنند.
در کنار اینها، توسعه زیرساختهای خدمات اجتماعی مانند آموزش رایگان، بهداشت عمومی، خدمات روانشناسی، مرخصی زایمان مؤثر، و مهدکودکهای دولتی باید در اولویت باشد. خانوادهها نیاز دارند بدانند اگر فرزندی به دنیا میآورند، پشتوانهای برای رشد، تربیت و سلامت او وجود دارد.
تا زمانی که فرزندآوری به معنای افزودن باری بر دوش خانوادهها باشد، نه نشانهای از امید، نه شعاری و نه هشدار جمعیتی کارگر خواهد افتاد. جمعیت با ترس افزایش نمییابد؛ جمعیت با امنیت، اعتماد و رفاه رشد میکند.