مهران، شهری با هزار درد بی‌درمان!

 

 

✍️مریم چراغیان

در سال‌های اخیر، مهران همواره یکی از پرترددترین مرزهای کشور در ایام اربعین بوده است. مسئولان ملی و استانی بارها و بارها از این مرز بازدید کرده‌اند، تصمیم‌گیری‌های متعددی برای توسعه جاده، زیرساخت‌های حمل‌ونقل و امور گمرکی گرفته شده و در بسیاری از این حوزه‌ها پیشرفت‌های قابل قبولی نیز حاصل شده است.

اما در این میان، یک مسئله حیاتی همچنان نادیده گرفته شده و یا بصورتی کمرنگ به آن پرداخته شده است : درمان و سلامت شهروندان و زائران.

مهران می‌توانست و هنوز هم می‌تواند، به یکی از قطب‌های درمانی غرب کشور و حتی منطقه تبدیل شود. فاصله نزدیک آن با مرز، ظرفیت پذیرش بیماران عراقی و حضور میلیون‌ها زائر طی سال، دلایلی کافی برای توجیه احداث یک بیمارستان تخصصی و یا مرکزی مجهز برای درمان بیماران خاص در این شهر است.

با این حال، نه تنها برای زائران امکانات پزشکی قابل قبولی فراهم نشده، بلکه شهروندان خود مهران نیز برای ساده‌ترین خدمات درمانی باید به ایلام یا تهران سفر کنند.

بسیاری از بیماران خاص، از جمله مبتلایان به سرطان، هر ماه با نگرانی از نبود اتوبوس‌ و شرایط نامطلوب مسیر، راهی پایتخت می‌شوند. اضطرابی که پیش از شیمی‌درمانی، خود یک بیماری و رنج مضاعف است.

درخواست تأسیس یک بیمارسرا برای بیماران ایلامی در تهران، در پاسخ به خدمتی که در طول سال به صورت رایگان به زوار می شود، مدت‌هاست که از سوی خانواده‌های درگیر درمان مطرح شده، اما هنوز اقدامی جدی در این زمینه صورت نگرفته است.

در شهری مانند مهران، که می‌تواند پذیرای بیماران عراقی باشد و هزینه‌های درمان را با ارزآوری جبران کند، چرا نباید زیرساختی حتی در سطح یک کلینیک تخصصی برای بیماران خاص وجود داشته باشد؟ اگر همین مرز در استان‌هایی مانند قزوین یا اصفهان قرار داشت، امروز مهران به یک شهر بین‌المللی سلامت تبدیل شده بود.

امید است که این روزها از فرصت اربعین، صرفاً برای عبور بی حاشیه ی زائران استفاده نشود،بلکه مطالبه گری مسئولان در خصوص سلامت مردم، حفظ شأن و کرامت شهروندان و زائران نیز بخشی از این واقعه عظیم شود.

اگر هر سال درصدی از اعتبارات اربعین به این امر اختصاص می یافت، یک جوان مهرانیِ ورزشکار، بخاطر رنج نبود محلی برای اقامت و هزینه های بالای درمان سرطان در تهران، خودکشی و مرگ خودخواسته را برای رهایی از رنج بیماری انتخاب نمی کرد.

اتفاق تلخی که طی روزهای اخیر رخ داد و سبب شد به این بهانه،این یادداشت منتشر شود…




ایلام در صدر جدول فلاکت اقتصادی/ایلام پنجمین استان فلاکت‌زده کشور شد

 

بر اساس آمار رسمی منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران، استان ایلام با شاخص فلاکت ۴۵.۵ درصد، در رده پنجم استان‌های دارای بیشترین فشار اقتصادی در بهار ۱۴۰۴ قرار گرفته است. این شاخص، ترکیبی از نرخ تورم سالانه و نرخ بیکاری است و نشان‌دهنده شدت بحران معیشتی در جامعه است. 

✍️گزارش مریم چراغیان _ کارشناس اقتصادی

به گزارش «دنیای ایلام»،در تازه‌ترین داده‌های آماری از وضعیت شاخص فلاکت در استان‌های کشور که در تیرماه ١۴٠۴ توسط مرکز آمار ایران منتشر شده، نشان می‌دهد استان ایلام در بهار ۱۴۰۴ با شاخص فلاکت ۴۵.۵ درصد، به عنوان پنجمین استان دارای بدترین وضعیت اقتصادی کشور معرفی شده است.

شاخص فلاکت، مجموع دو عامل «نرخ بیکاری» و «نرخ تورم سالانه» است که به‌عنوان یکی از شاخص‌های مهم برای سنجش میزان فشار اقتصادی بر مردم شناخته می‌شود.

در این گزارش، نرخ تورم سالانه در ایلام حدود ۴۰درصد و نرخ بیکاری در حدود ۵ درصد برآورد شده است.

بررسی مقایسه‌ای این آمار نشان می‌دهد که تورم بالا، نه بیکاری گسترده، عامل اصلی فلاکت اقتصادی در ایلام است. به‌گونه‌ای که حتی برخی استان‌های دارای نرخ بیکاری بالاتر، شاخص فلاکت کمتری نسبت به ایلام دارند.

این وضعیت نشان‌دهنده کاهش شدید قدرت خرید مردم، افزایش هزینه‌های زندگی و فشار مستمر معیشتی بر خانوارهای ایلامی است.

در میان استان‌های کشور، تنها خوزستان، کرمان، هرمزگان و لرستان شاخص فلاکت بالاتری نسبت به ایلام دارند و ایلام حتی از استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد نیز وضعیت نامطلوب‌تری را تجربه می‌کند.

این شاخص نگران‌کننده می‌تواند پیامدهایی چون افزایش مهاجرت نیروی کار جوان، کاهش سرمایه‌گذاری داخلی، گسترش فقر پنهان و نارضایتی عمومی را در پی داشته باشد. مسائلی که لازم است در دستورکار فوری مسئولان اجرایی استان و دولت چهاردهم قرار گیرد.

مهار تورم، حمایت از تولید و تقویت سرمایه‌گذاری‌های کوچک و محلی می‌تواند از مهم‌ترین راهکارها برای کاهش این شاخص و بهبود شرایط معیشتی در استان باشد.




مردم ایلام گرفتار سنگ کلیه‌اند/مسئولان گرفتار انکار و بی‌توجهی

✍️ دنیای ایلام این روزها در ایلام، ابتلا به سنگ کلیه به مسئله‌ای فراگیر تبدیل شده است. بسیاری از شهروندان، از نوجوان تا سالمند، درگیر درد طاقت‌فرسای این بیماری هستند. کیفیت پایین آب آشامیدنی در نقاط مختلف استان، یکی از دلایل اصلی افزایش این مشکل در بین مردم است. در این شرایط، شرکت آب و فاضلاب استان به جای پاسخگویی و ارائه راهکار، با تکذیب‌های پیاپی و فرافکنی، خود را از مسئولیت مبرا می‌داند. نه خبری از ارتقای تصفیه‌خانه‌هاست، نه نظارت مؤثر، نه حتی اطلاع‌رسانی دقیق درباره وضعیت آب. از سوی دیگر، بیماران کلیوی در استان هم با درد و رنج جسمی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و هم برای درمان های بدون احتیاج به جراحی باز، باید مسیرهای طولانی و پرهزینه‌ای را به شهرهای دیگر طی کنند. در مراکز درمانی ایلام، جز دو دستگاه قدیمی و همراه با درد و جراحی ،یک دستگاه مدرن برای درمان علمی سنگ کلیه وجود ندارد. عمل RIRS، یکی از روش‌های پیشرفته و کم‌خطر درمان سنگ کلیه، سال‌هاست در دیگر استان‌ها استفاده می‌شود. این روش با لیزر و بدون برش، سنگ کلیه را از بین می‌برد و بیمار را از جراحی‌های سنگین بی‌نیاز می‌کند. اما نبود این دستگاه در ایلام، بیماران را مجبور به تحمل درد یا صرف هزینه‌های هنگفت سفر و درمان در شهرهای دیگر کرده است. وضعیت امروز، نتیجه سال‌ها بی‌تفاوتی به مطالبات مردم در حوزه بهداشت و درمان است. از استاندار و نمایندگان ایلام درخواست می‌شود، تأمین اعتبار و رایزنی برای خرید دستگاه RIRS را در اولویت فوری قرار دهند. چرا که این اقدام، نه یک لطف، بلکه پاسخی به نیاز فوری و حق قانونی مردم این استان است.




یادداشت|سلامت ایلام قربانی وعده‌درمانی و پیمانکاران فراری

به گزارش ایلام بان به نقل از خبرگزاری تسنیم از ایلام، در دیدار اخیر رهبر انقلاب با استانداران، بر رسیدگی به مناطق محروم و ثبات مدیریتی تأکید شد. هرچند به‌صورت مستقیم به حوزه سلامت اشاره‌ای نشد، اما با استناد به بیانات پیشین معظم‌له درباره عدالت در سلامت، می‌توان این حوزه را نیز جزو اولویت‌های مؤکد دانست. این یادداشت به بررسی الزامات تحقق این رویکرد در استان ایلام می‌پردازد.

در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با استانداران سراسر کشور، بار دیگر بر ضرورت توجه ویژه به مناطق محروم، رسیدگی به معیشت مردم، ثبات مدیریتی و مبارزه با فساد تأکید شد. اگرچه ایشان مستقیماً به موضوع سلامت اشاره نکردند، اما با استناد به بیانات پیشین معظم‌له درباره عدالت در سلامت و اولویت خدمت‌رسانی به مناطق کمتر برخوردار، می‌توان نتیجه گرفت که حوزه بهداشت و درمان نیز بخش مهمی از این رهنمودها را در بر می‌گیرد. در این یادداشت، با نگاهی به وضعیت سلامت در استان ایلام و چالش‌های موجود، تلاش می‌کنیم الزامات اجرایی این نگاه عدالت‌محور را بررسی کنیم؛ نگاهی که می‌تواند مسیر توسعه سلامت در ایلام را از بن‌بست‌های مزمن به سمت کارآمدی و عدالت تغییر دهد.

عدالت در سلامت، از جمله مفاهیم کلیدی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سال‌های گذشته همواره بر آن تأکید داشته‌اند. ایشان بارها در سخنان خود تصریح کرده‌اند که خدمات سلامت باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی و اجرا شود که هیچ ایرانی، به‌ویژه در مناطق محروم و دورافتاده، احساس تبعیض یا کمبود نکند. با استناد به این رهنمودها، اکنون نوبت آن رسیده است که نگاهی دوباره به وضعیت بهداشت و درمان استان ایلام بیندازیم؛ استانی که اگرچه در خط مقدم بسیاری از مأموریت‌های ملی قرار دارد، اما همچنان با محرومیت‌های مزمن در حوزه سلامت دست و پنجه نرم می‌کند.

در بسیاری از مناطق کمتر برخوردار استان، بیمارستان‌هایی مانند بدره و ملکشاهی سال‌هاست که نیمه‌تمام رها شده‌اند. نبود تجهیزات پیشرفته در بیمارستان‌های موجود موجب شده تا بیماران برای خدماتی ساده چون سی‌تی‌اسکن یا دیالیز، ناچار به سفر به استان‌های مجاور شوند. این در حالی است که رهبر انقلاب تصریح می‌فرمایند: «خدمت‌رسانی به مردم، به‌ویژه در مناطق محروم، باید اولویت دستگاه‌های اجرایی باشد». چنین بیانیه‌ای، یک مطالبه نیست؛ بلکه نقشه راهی برای بازآفرینی عدالت در ساختار سلامت کشور و به‌ویژه استان‌هایی چون ایلام است.

از سوی دیگر، دانشگاه علوم پزشکی ایلام طی سال‌های اخیر با تغییرات پیاپی مدیریتی مواجه بوده است. این بی‌ثباتی، نه‌تنها موجب کندی پروژه‌ها شده، بلکه چشم‌انداز توسعه سلامت در استان را دچار ابهام کرده است. رهبر انقلاب در مناسبت‌های مختلف تأکید کرده‌اند: «مدیران باید ثبات داشته باشند و با برنامه‌ریزی دقیق، کار را تا نتیجه نهایی پیگیری کنند». اجرای این اصل به‌ویژه در حوزه سلامت، نیازمند مدیرانی است که با درک دقیق از شرایط استان، برای برنامه‌های بلندمدت و نه شعاری، مأموریت تعریف کنند.

در کنار این مسائل، ایلام هر ساله میزبان میلیون‌ها زائر اربعین است؛ به‌ویژه از طریق مرز مهران که یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های کشور به شمار می‌رود. زیرساخت‌های درمانی برای چنین حجم عظیمی از تردد انسانی، باید در وضعیت آماده‌باش کامل باشد. تجهیز مراکز درمانی مهران، دهلران، و دره‌شهر و همچنین تکمیل اورژانس بیمارستان‌ها، ضرورتی انکارناپذیر است. خدمت‌رسانی به زائران اربعین، نه‌فقط یک مسئولیت محلی، بلکه وظیفه‌ای ملی و دینی است که رهبر انقلاب از آن به‌عنوان یک افتخار یاد می‌کنند.

افزون بر همه اینها، یکی از ریشه‌ای‌ترین چالش‌های نظام سلامت، مسأله فساد و عدم شفافیت در بودجه‌ریزی و اجراست. در پروژه‌هایی مانند بیمارستان ایلام که سال‌هاست به صورت نیمه‌کاره باقی مانده، لازم است فرایند تخصیص و مصرف اعتبارات به‌صورت شفاف مشخص و بر عملکرد مدیران نظارت مؤثر صورت گیرد. همان‌گونه که رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند: فساد باید با قاطعیت و بدون ملاحظه پیگیری شود.

در نهایت، مشارکت مردم و خیرین در حوزه سلامت از جمله ظرفیت‌های مغفول‌مانده در ایلام است. رهبر معظم انقلاب در بیانات خود بارها به اهمیت بهره‌گیری از کمک‌های مردمی و گروه‌های جهادی در توسعه خدمات اجتماعی اشاره کرده‌اند. این سرمایه اجتماعی می‌تواند در تکمیل بیمارستان‌های نیمه‌تمام، راه‌اندازی مراکز سلامت سیار و ارائه خدمات رایگان در مناطق دورافتاده به‌طور مؤثری وارد میدان شود.

اکنون که فرصت بازنگری در سیاست‌های سلامت استان فراهم شده، می‌توان گفت تحقق رهنمودهای رهبری در ایلام، نه در حرف بلکه در عمل، در گرو پنج محور کلیدی است: اول، توجه ویژه به مناطق محروم؛ دوم، ثبات مدیریتی و برنامه‌ریزی مستمر؛ سوم، ارتقای زیرساخت‌های بهداشتی متناسب با رویدادهای ملی چون اربعین؛ چهارم، مقابله قاطع با فساد مالی در حوزه سلامت؛ و پنجم، استفاده از توان مردم و خیرین.

اگر مدیران ایلام این اصول را به‌عنوان راهبردهای اجرایی بپذیرند و با شجاعت و صداقت دنبال کنند، می‌توان امیدوار بود که سلامت در استان، از مسیر شعار به سمت عدالت واقعی گام بردارد؛ همان عدالتی که رهبری، سال‌هاست مطالبه می‌کنند.




رها کنید روابط عمومی‌ها را!

✍️ مریم چراغیان

انگار قرار نیست دست از سر روابط عمومی‌ها بردارند. هر دولتی که می‌آید، یادش می‌افتد روابط عمومی‌ها را باید تصفیه کند. نه از سر ضعف عملکرد، بلکه به جرم «با ما نبودن».

در دولت قبل، کار به تهدید و تحقیر کشید.بعضی‌ها را کنار زدند، بعضی‌ها را تبعید کردند، و بعضی را تا مرز حذف بردند، فقط چون حاضر نشدند چشم بسته همراهی کنند.

حالا همان سناریو، با بازیگرانی تازه در حال بازپخش است. هنوز زخم‌های آن روزها خوب نشده، که زمزمه‌های تهدید دوباره شروع شده. باز هم روابط عمومی، باز هم سوءظن سیاسی و باز هم بگیر و ببند اداری.

روابط عمومی، حوزه‌ای تخصصی‌ست، با مأموریتی روشن: اطلاع‌رسانی، ایجاد ارتباط مؤثر با مردم و اقناع عمومی و فراتر از جناح‌بندی‌های سیاسی.

باید دانست تبدیل شدن روابط عمومی به ابزار سیاسی، کارایی آن را نابود و اعتماد عمومی به دولت و اطلاع‌رسانی رسمی را به خطر می‌اندازد.

سیاسی‌کاری و برخورد سلیقه‌ای با نیروی انسانی متخصص، دقیقاً همان بلایی‌ست که در دولت گذشته روابط عمومی‌ها را زمین‌گیر کرد و حالا، در حالی‌که انتظار می‌رفت ورق برگردد، بوی همان برخوردهای شخصی و جناحی به مشام می‌رسد.

یادمان نرود: روابط عمومی، ابزار تبلیغات جناحی نیست. او کارمند دولت است و تریبون خدمات جمهوری اسلامی در هر دولتی.

مگر اینکه کسی واقعاً علیه دولت کار کرده و تخریب کرده باشد– وگرنه، این‌همه هیاهو برای هیچ است.

اگر قرار بود دولت جدید هم تکرار همان رفتارهای سخیف کارگزاران دولت گذشته باشد، چرا مردم دست به تغییر زدند؟

هدف از تغییر، اصلاح تفکرات عهد دقیانوسی بود، نه اینکه همان رفتارهای زشت را این‌بار با رنگ و لعابی دیگر شاهد باشیم .

کارمند دولت، در هر دولتی کارمند است و خدمتگزار مردم.

حرمت افراد را حفظ کنیم و اجازه ندهیم نام دولت، بدنام شود و مردم نیز از آن گریزان…




در سوگ مسافرانی که در غربت آسمانی شدند/بهاری که رنگ خزان گرفت

✍️آزاده خرم

چند روز از لحظه اعلام خبر تلخ انفجار در بندر عباس می گذرد، از همان ابتدا عمق فاجعه با اعلام مسئولان مرتبط مبنی بر اینکه خسارت جانی و مالی زیاد است، نمایان بود.

فاجعه ای در جنوب کشور که این بار تنها خسارت جانی آن به مردم استان هرمزگان محدود نمی شد، هرکس که برای کار و درآمد دیار خود را ترک و راهی این منطقه شده بود سهمی از آتش این مصیب وحشتناک را داشت.

رفته رفته که آمار مصدومان و کشته شدگان از رسانه ها اعلام می شد عمق فاجعه نیز بیشتر و بیشتر نمایان میشد، به تدریج تصاویر و فیلم های مختلف از صحنه ها و لحظه‌های انفجار منتشر و دلها را بیشتر رنجور و خراش میداد.

یکی به محض دیدن آتش تلاش کرد از صحنه دور شود ولی انفجار بعدی او را ناکام کرد، یکی قطع عضو روی دست امدادگران مات و مبهوت مانده بود، دیگری با بدنی سوخته کنار خودرویش رقص شعله ها را می نگریست و آن دیگری…

این تصاویر که از قاب تلویزیون و صفحات موبایل و رایانه پخش میشد قلبهای ملت را به تپش دراورده اند، دستان مردم برای کمک و یاری به مصدومان نه تنها از بندر عباس بلکه از جای جای ایران بلند شده ولی زبانه های آتش مانع کمک بود و هر لحظه بر شدت خودنمایی اش بیشتر می شد.

تصویر ان کارگری که با زیر پیراهن سوخته و کلاه ایمنی بر سر در گوشه ای از بندر سوزان نشسته و فاجعه را تنها تماشا می کند در قاب تصویر عکاس با این اثر هنری ماندگار گویای همه چیز است.

هم آغوشی دود و آتش و باد آنچنان آسمان بندر عباس را غالب که خورشید را ناتوان و مانع تابش اشعه‌های ان کردند.

با انتشار خبر انفجار دلهره خانواده هایی که پدر، فرزند یا اقوامشان برای کار به بندر عباس رفته بودند بیشتر و بیشتر شد، از خانواده هایی که به قصد زندگی بهتر، غربت در گرمای بندرعباس را ترجیح تا آن پدرهایی که به دور از خانواده از شمال و شرق و غرب به این منطقه رفته و برای کسب لقمه نانی حلال در گرمای بندر کارگری می کردند یا زوجهایی جوان که برای زندگی بهتر راهی جنوب شده بودند.

دهها خانواده در جای جای ایران از جمله استان ایلام ناباورانه عزادار کوچ ابدی مسافران عزیزشان شده که در تنهایی و غربت در غریبانه ترین شکل ممکن در آتش انفجار بند شهید رجایی سوخته و میهمان آسمانها شده و شماری هم همچنان چشم به خلیج دوخته تا اثری از عزیزشان را بیابند.

اگرچه تعداد این خانواده ها هنوز کمتر از ۵۰نفر اعلام شده ولی قلب و دلهای تک تک میلیونها ایرانی برایشان شکسته شده و همصدا با بازماندگانشان غم و اندوه و اشک را فریاد می زنند.

هنوز تعداد زیادی از خانواده ها به علت اعلام مفقودی عزیزانشان در سخت‌ترین شرایط روحی به سر برده و تصاویر و شواهد احتمال تلفات را بیشتر میکند، عمق فاجعه انفجار بندرعباس را اکنون می توان حس کرد که پزشکی قانونی از بستگان درجه یک حادثه دیدگان خواسته تا اقدام به انجام آزمایش DNA کنند، دلخوشی برای خانواده هایی که شاید با اندک اثری از عزیزانشان در لابلای اتش اندکی ارام گیرند…

آری بهار زیبای امسال با حادثه تلخ بندر شهید رجایی بندر عباس برا تک تک ايرانيان به خزان تبدیل و ناگهان قلبهای ایرانیان با هم سوخته شد.

قلم برای بیان این مصیبت ناتوان است، نگارش را کوتاه و ضمن عرض تسلیت و اعلام همدردی با بازماندگان درگذشتگان و حادثه دیدگان این فاجعه اعلام می کنیم: “ملت ایران یکصدا در کنار شما همدردند”




وقتی مردم تنها می‌مانند

✍️مریم چراغیان

در روزهایی که عزای عمومی اعلام شده و از بندرعباس تا ایلام، همه عزادار و سیاه‌پوش مصیبتی بزرگ شده‌اند، انتظار طبیعی مردمی که تعداد زیادی از همشهریانشان را از دست داده اند این است که نهادهای متولی فرهنگ و دین، پیشگام همدلی و همراهی شوند.

شورایی چون شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلامی که در بزنگاه‌های مختلف، بی‌درنگ دستور به برگزاری مراسمات و تجمعات می‌دهد، این بار چرا این‌گونه منفعل و بی‌صدا شده است؟

نه پیامی برای تسلیت ارسال شده است، نه حرکتی برای ابراز همدردی نشان داده شده است و نه تلاشی برای برگزاری مراسمی که اندوه مردم را تسکین دهد صورت گرفته است.

این سکوت تأسف‌آور است و دلیلی است که فاصله مسئولان با مردم را عمیق‌تر می‌کند و علت اصلی کمرنگ شدن نقش مردم در برنامه‌ها و مراسمات رسمی طی سالیان گذشته بوده است.

سال‌هاست مردم می‌بینند که بیشتر مراسمات دولتی‌وار و کارمندی شده‌اند،با حضور اجباری ادارات و بدون توجه به احساسات واقعی جامعه.

وقتی برنامه‌ها به جای جاگرفتن در دل مردم، پشت درهای اداری متولد شوند، چگونه می‌توان انتظار داشت مردمی بمانند و مردم هم مشتاقانه در آنها شرکت کنند؟

امروز فرصت بزرگی بود تا با برگزاری مراسمی مردمی و پرشور و یا حتی نصب بنر در سطح شهر، نهادهای دینی و فرهنگی ثابت کنند که دغدغه‌شان واقعاً همراهی با مردم است، نه صرفاً اجرای دستورالعمل ها.

دو قدم به سمت مردم آمدن، یعنی برگزاری مراسماتی که از بطن جامعه بجوشد، نه از رأس بخشنامه ها.

اگر این سال‌ها، نهادها به دل مردم راه پیدا می کردند، می دیدند که مردم چگونه با همه‌ی وجود پای کار می‌آیند و صحنه‌هایی از همدلی و غیرت دینی خلق می‌کنند که هیچ بخشنامه‌ای قادر به ساختنش نیست.

اینکه امروز مردم نسبت به نحوه‌ی اجرای مراسمات حساس شده‌اند، بیراه نیست.

مردم به خوبی فرق بین مراسمات از سر اجبار و تجمعات از دل برآمده را می‌فهمند و هر جا که صداقت و همراهی نباشد، طبیعی است که حضورشان کم‌رنگ‌تر می شود

ای کاش شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلامی و دیگر نهادهای مشابه، به جای آنکه فقط در مقاطع خاص فعال شوند، در این روزهای سخت، کنار مردم بایستند و همدردشان باشند و با اقدامات به‌موقع و مردمی، دل‌های زخمیشان را مرهم شوند.

 




برای او که ایلام را از نو ساخت…

به نام خالق زیبایی‌ها | به مناسبت روز معمار: یادی از معمار ماندگارایلام، استاد حسین ناظری

در گاهنامه تاریخ ایلام، نام‌هایی نقش بسته‌اند که نه فقط سنگ و آجر که خاطره و فرهنگ را نیز معماری کرده‌اند. یکی از این نام‌های درخشان، استاد حسین ناظری است؛ مردی که از دل خاک ایلام برخاست و با عشق به معماری، سیمای شهری را دگرگون ساخت.

مرحوم حسین ناظری در سال ۱۲۹۷ خورشیدی در شهر ایلام چشم به جهان گشود. او از همان کودکی، چشمانی مشتاق و ذهنی جستجوگر داشت. وقتی همراه پدر به قلعه والی، مقر حکومتی غلامرضاخان ابوقداره می‌رفت، محو تماشای طاق‌ها، ایوان‌ها و ارسی‌های باعظمت می‌شد. همین تجربه‌های ابتدایی بود که بذر علاقه به معماری را در جان او کاشت.

در ده‌سالگی و همزمان با فروپاشی سلسله قاجار، خانواده ناظری به قصر شیرین مهاجرت کردند. آنجا، حسین جوان در کنار استاد معمار غلامعلی واحدی، فنون بنايی و مهارت‌های ساخت‌وساز را آموخت. سال ۱۳۱۵، با کوله‌باری از دانش و تجربه به ایلام بازگشت؛ شهری که هنوز در آغاز راه توسعه بود.

در آن سال‌ها، ایلام با چهار خیابان اصلی به نام‌های فردوسی، خاقانی، خیام و سعدی شناخته می‌شد و ساختمان‌هایش اغلب سنگی، خشتی و با سقف‌های بلوطی بودند. استاد ناظری با ذهنی خلاق و دستانی ورزیده، به بازسازی چهره این شهر پرداخت. نخستین گام او، شناسایی خاک مناسب و برپایی کوره‌های آجرپزی بود. او مصالح سنتی را با تکنیک‌های نوین تلفیق کرد و بناهایی با حیاط مرکزی، طاق‌های بیضی، هلال و نیم‌هلال طراحی و اجرا نمود.

با اجرای سیاست تخته‌قاپو و اسکان عشایر، استاد ناظری معماری مجلل روستایی را به مناطق مختلف ایلام برد. او نخستین کسی بود که با اکتشاف معادن زغال‌سنگ، استفاده از چوب در کوره‌ها را کنار گذاشت و سوخت فسیلی را جایگزین نمود؛ اقدامی در راستای حفظ محیط‌زیست.

در سال ۱۳۳۴، او نخستین کارخانه موزاییک‌سازی ایلام را بنا نهاد. با آزمایش و بررسی منابع بومی، معادن ماسه و سنگ مناسب را یافت و موزاییک‌هایی با کیفیت عالی تولید کرد. این تحول نه‌تنها شیوه ساخت‌وساز را متحول کرد، بلکه به گسترش فناوری‌های نوین عمرانی در استان انجامید.

ورود سرهنگ مکری به عنوان فرماندار کل ایلام، دوره‌ای تازه در عمران شهری بود. معمار ناظری در این دوران، پروژه‌های متعددی را اجرا کرد که تنها شماری از آن‌ها عبارتند از:

فرودگاه قدیم ایلام

استادیوم تختی

میادین و بلوارهای امام، سیدالشهدا و شهید بهشتی

خیابان‌بندی محلات قدیمی

طراحی و ساخت پل‌های بافت قدیم

طراحی مسیرهای جاده‌ای ایلام به صالح‌آباد، دره‌شهر، و حمیل

مکان‌یابی و طراحی تونل آزادی

شناسایی و معرفی مناطق توریستی همچون بدره و تلاش برای ایجاد مسیرهای دسترسی

در دوران فرمانداری آقای مهدی رئوفی در سال ۱۳۴۳، تلاش‌ها برای شناسایی فردی توانمند جهت اجرای پروژه‌های عمرانی، معمار ناظری را در جایگاه مشاور و بازوی اجرایی اصلی فرماندار قرار داد. برخی از پروژه‌های شاخص وی در این دوران عبارتند از:

ساخت پل‌های چوار و ماربره (۱۳۱۷ تا ۱۳۱۹)

ساخت مدرسه‌ای در صالح‌آباد (نخستین ساختمان شهر)

ساخت گمرک‌های سرنی، تلخاب، دهلران

احداث پاسگاه‌های مرزی تنگ‌نیاز، صالح‌آباد و تلخاب

در نهایت،در سال ١٣۴۶ با تغيير رئوفي فرماندار وقت، افراسیابی، به پاس خدمات درخشان استاد ناظری، نشان خدمت را به او اعطا کرد. معمار پیر، پس از دهه‌ها تلاش بی‌وقفه، در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد.

یاد استاد حسین ناظری، نه فقط در خشت و آجرهای شهر، که در جان مردمان این دیار جاودانه است. او با هنر و درایت خود، ایلام را نه‌فقط ساخت، بلکه زیبا ساخت. در روز معمار، با افتخار، یادش را گرامی می‌داریم.

 

منابع: رسانه های محلی _پیج اینستا ایلام _ نظام مهندسی ایلام _ غرب آنلاین

از چپ به راست : آقای معمار ناظری – حاج خداداد صدیق و مرحوم حاج غلامعلی جهانی_سال ۱۳۵۰

نفر اول سمت راست : حاج معمار حسین ناظری نفر دوم از سمت راست زنده یاد حبيب الله منصوریان _میدان شاه شهر ایلام ١٣۵٠

 

ARVE Error: The [[arve]] shortcode needs one of this attributes av1mp4, mp4, m4v, webm, ogv, url

 




روایت یک خارجی از فرهنگ ایرانی

 

✍️مریم چراغیان

آهنگ «عزیزم» (Azizam) اثر جدید اد شیرن، خواننده مطرح بریتانیایی، این روزها در فضای اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی به‌شدت ترند شده است.

قطعه‌ای با حال‌و‌هوای ایرانی، تلفیقی از موسیقی غربی و شرقی، که نظر مخاطبان جهانی را جلب کرده و برای ایرانیان نیز غرورآفرین شده است.

این آهنگ ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شد، اما در نسخه جدید و به گفته خود اد شیرن، با یک سورپرایز همراه شده است، همخوانی با یک خواننده زن ایرانی.

کلیپ این اثر، که شامل صحنه‌هایی با رقص و پوشش نامتعارف برای رسانه‌های رسمی ایران است، قابل پخش در پلتفرم‌های داخلی نیست، اما به‌صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده است.

کلمه “عزیزم” برگرفته از زبان فارسی است و در این اثر، اد شیرن با همکاری هنرمندانی از ایران و هند، از سازهایی چون دف، سنتور، دولسیمر چکشی و لوت بهره برده است.

تأثیرگذاری این قطعه به حدی است که برخی آن را اقدامی مؤثرتر از ده‌ها پروژه تبلیغاتی و سیاسی برای معرفی فرهنگ و صنایع‌دستی ایرانی می‌دانند.

یکی از صحنه‌های جذاب کلیپ از جایی آغاز می‌شود که پای اد شیرن به لبه یک فرش ایرانی برخورد می‌کند.

از آنجا به بعد، المان‌های متنوعی از فرهنگ ایران به تصویر کشیده می‌شود، از فرش ترکمن و سفره‌های ترمه تا نمایش غذاهایی چون زرشک‌پلو با مرغ و املت و رقص و بشکن ایرانی و کاسه بشقاب های مسی و…

حضور این نشانه‌ها در اثری جهانی، بازتابی از تمدن و زیبایی‌های ایرانی است که سال‌ها در آثار سینمایی ضدایرانی نادیده گرفته می‌شد.

اد شیرن در مصاحبه‌ اش گفته الهام این کار را از ایلیا، دوست ایرانی‌اش گرفته است. برخی البته این پروژه را دارای زمینه‌های فرهنگی و شاید سیاسی می‌دانند و به توافقات ایران و رفع تحریم ها مرتبط می دانند، اما بسیاری آن را یک حرکت فرهنگی خالص و غیرسیاسی می‌دانند، شبیه به تأثیرگذاری کلیپ‌هایی که بدون بودجه‌های کلان داخلی، توانسته‌اند چهره‌ای جدید از ایران به جهان نشان دهند.

نمونه‌اش کار میلاد کرمی در معرفی طبیعت ایلام به دنیا، که به‌مراتب موفق‌تر از ده‌ها گزارش رسمی و تورهای تبلیغاتی عمل کرد.

در مقایسه با آثاری چون کلیپ های ساسی مانکن که به‌دلیل محتوای مستهجن و نامناسب مورد انتقاد شدید قرار گرفته اند، “عزیزم” از لحاظ هنری، روایتی حرفه‌ای‌تر و فرهنگی‌ گونه ارائه کرده و توانسته توجه میلیون‌ها نفر را بدون ایجاد تنفر یا واکنش منفی، جلب کند.

شاید آهنگ “عزیزم” فقط یک اثر موسیقایی باشد، اما موجی که در جهان به راه انداخته، یادآور این نکته مهم است که فرهنگ، هنر و هویت ایرانی آن‌قدر غنی و دل‌نشین است که حتی بدون تبلیغات رسمی، می‌تواند در دل مخاطبان بین‌المللی جای بگیرد.

بدون شک، عربستان برای انجام کاری مشابه این اثر حاضر بود میلیاردها دلار هزینه کند.

شاید وقت آن رسیده باشد که ظرفیت‌های هنری و فرهنگی‌مان را جدی‌تر ببینیم و به‌جای تکرار کلیشه‌ها، از راه‌های خلاقانه و جهانی و امروزی تر برای معرفی ایران و جذب توریست بهره بگیریم.

 

ARVE Error: The [[arve]] shortcode needs one of this attributes av1mp4, mp4, m4v, webm, ogv, url




ایلام، عروسی به شکوه زاگرس

 

✍️ناهید ابراهیمی

عروس زاگرس می نامندش و به سرزمین طلوع آفتاب شهره است، برگ برگ درختان زیبای بلوط و بنه اش و شکوه و جلال و جبروت کوههایش در بهار و پاییز و زمستان، چشم ها را جلا می دهد.

اینجا در هر فصل و هر موسمی آنچنان طبیعتش بکر و دیدنی است که گویی خالق بی همتا با همه چیره دستی اش زیباترین و با شکوه ترین جلوه طبیعت را بر بوم و برش نقاشی کرده است.

چند کیلومتری از پیچ و خم جاده شمالی ایلام در ابتدای ورودی ارغوان که بروی دره زیبایی با دریچه ای به بهشت رنگ های ارغوانی و سبز و زرد و قرمز می بینی که جعبه مدادرنگی را در طنین زیبای طبیعت پیش چشمانت می گشاید.

رویایی ترین صحنه طبیعت قاب چشمانت را پر می کند و نفس نفس دم و بازدم در هوای پاک و با طراوتش جسم و‌جانت را جلا می دهد.

از بالای کوه که به شهر می نگری، همه ساختمان بلند و کوتاهش ترا فرسنگ ها از مشکلات و روزمرگی ها دور می کند زیرا که اینجا فقط بهار و شکوه درختانش همه وجودت را پر می کند و آسایش و آرامش در جوار سنگ های بزرگش با دشت های پر گل و بوته اش، زیباترین نقش را در خیالت مجسم می کند.

اینجا ایلام است، که طبیعت زیبا و چشم نوازش در بهار، آنقدر باشکوه و جلال و جبروت است که گویی خداوند بهشت را در پیش چشمانت به ودیعه نهاده و حضور در دامن باشکوهش زیباترین لحظات را برایت تداعی می کند.

شاید اگر این همه زیبایی و جلوه طبیعت بکر و ناب در هر کجای جهان بود در این فصل از سال هزاران هزار گردشگر و مسافر را فرا می خواند تا از این همه زیبایی و جمال لذت ببرند.

زیرا که اینجا طبیعت بکر با کوه‌های زیبا و پوشیده از بلوط، با صخره های باشکوه و بوته های کوچک، آنچنان بی مثال و دیدنی است که اگر هزاران نفر بنشینید و بخواهند همچنین منظره ای خلق کنند، ناتوان از پردازش و آفرینش خواهند بود.

ایلام، این عروس زیبای زاگرس نباید ناشناخته بماند، این جمال و جبروت و عظمت و شکوه را باید توصیف کرد و با هر نوشته و عکس و فیلم و گزارشی برای دیگران وصف کرد تا حضور در رویای ترین سرزمین طلوع خورشید را یکبار برای همه به یادگار بماند.

اینجا هرچند بن واسطه شاهراه کربلا بودنش چند سالی است که به مدد طالبان زیارت عتبات عالیات و اربعین به همه شناختن شده است اما نباید از این همه زیبایی و شکوهش غافل شد و آن را گمنام و محروم برشمرد زیرا این همه عظمت و شکوه و این تصاویر زیبا و بی بدیع خلقت تنها در صفحه و صفحه شهرها و دشت ها و کوهایش جا خوش کرده و باید آن را به همه معرفی کرد.